مرجان صادقی، فوق لیسانس ارتباطات اولین مجموعه داستان خود به نام "مردن به روایت مرداد" را اواخر 94 توسط نشر ثالث به چاپ رساند. صادقی در سال‌های 93 و 94 در جمع 40 نویسنده‌ی برتر جایزه داستان تهران قرار داشت. وی همچنین مدتی در مطبوعات فعالیت می‌کرد و داستان‌های کوتاه مختلفی را در روزنامه‌هایی مثل ابتکار به چاپ رساند. او عضو کارگاه مجازی ماهنامه همشهری داستان نیز می‌باشد و آذر ماه 94 داستان "منلوپارک" نوشته‌ی او در این ماهنامه به چاپ رسید.

http://true-story.blogfa.com

 

■■■■■■■

قسمتی از کتاب:

در ادامه بخش کوتاهی از داستان کسری دستنوشته (ششمین داستان این مجموعه) را می‌توانید بخوانید: «این هم یکی از آن همه پرواز تنهایی‌ام بود که پیش خودم گفته بودم شاید آخری‌اش باشد، گفته بودم که اگر این بار بیش‌تر بمانم، می‌تواند بیاید لنج‌سواری و ارسال کرده بودمش به لیلا،‌ تندی جوابش داده بود: "نه، فیلمه اکران شد، بجنب که زودتر برسیم." باز فرستاده که "به دلم افتاده این آخرین فیلمی است که دوتایی می‌رویم ببینیم." و تهش یک آدم کله زردِ‌خندان با دندان‌های ردیف سفید.»

■■■■■■■


http://true-story.blogfa.com

■■■■■■■

نقد کتاب:   نقد کتاب توسط آقای شهروز براری صیقلانی ملقب به (شین_براری) نوشته شده است، ٍ 
مردن به روایت مرداد مجموعه داستانی 94 صفحه‌ای نوشته‌ی مرجان صادقی است که اواخر سال 94 توسط نشر ثالث چاپ و به بازار عرضه شد. این مجموعه که اولین مجموعه داستان چاپ شده از مرجان صادقی است شامل دوازده داستان کوتاه می‌باشد. در بین داستا‌های این مجموعه «برف گرم» را می‌توان ریسکی سخت دانست، استفاده از راوی اول شخص آن‌هم با جنسیت مرد و ماجرایی حادثه‌محور در اولین داستان مجموعه که مسلماً تاثیر زیادی در جذب خواننده برای ادامه دادن کتاب دارد بدون شک انتخاب سختی است. نویسنده از نظر زمانی نزدیک‌ترین نقطه به پایان داستان را برای شروع کار انتخاب کرده و با استفاده از داستان‌گویی خودِ راوی به تشریح ماجرا می‌پردازد و از زمان گذشته رو به زمان حال پیش می‌آید،‌ تا جایی که در سطرهای آخر کار دوباره به نقطه‌ی شروع و بهتر بگوییم، کلمات آغازین داستان برمی‌گردد. شرحِ از خودگذشتگی راوی به همراه توصیفات دقیق و ریزبینانه در کنار چرخش پایانی داستان و بازگشت به نقطه‌ی شروع از نقاط قوت داستان «برف گرم» است. این بازگشت به شروع البته در داستان «بی‌بی دل» هم تکرار می‌شود اما مثل داستان «برف گرم» دلپذیر نیست. 
داستان «بونگ» زبانی پر از شرح و توصیف دارد. نویسنده مبنای کارش را بیشتر از این‌که روی شخصیت‌پردازی یا عناصر داستانی دیگر بنا کند روی توصیف بنا کرده، چه توصیف فضا، چه توصیف شخصیت‌ها و چه توصیف اتفاقات. به این نمونه دقت کنید: «خداحافظی کرده بودند، زنش را یادش آمد که به رفتن ایوب نگاه می‌کرد و حشره‌ها دورِ فانوسی که بالا گرفته بود می‌چرخیدند...» توصیف در این مثال از یک توصیف یک‌وجهی ساده فراتر رفته و همزمان هم رفتن ایوب، هم اضطراب زنِ راوی، هم تاریکی فضا، هم وجود حشرات دور فانوس، هم دیدگاه خود راوی را مانند یک دوربین پرسرعت که تمام جزئیات را بیرون می‌کشد برای مخاطب کالبدشکافی می‌کند. نویسنده چه در این داستان و چه در داستان‌های دیگر این مجموعه آنقدر در توصیف کردن قوی عمل کرده که حتی در صورت کمبود ماجرا و روایت، دلنشینی توصیف‌ها و تصویرها ذهن مخاطب را از نقص‌های دیگر دور می‌کند.
«بی‌بی دل» ثابت می‌کند که از روایت‌های شاد و پایان‌های خوش در این مجموعه خبری نیست. از همان ابتدا حزن راوی خبر از یک عاشقانه‌ی نافرجام می‌دهد، عاشقانه‌ای که البته زیاد مثالش را دیده‌ایم و بودنش در این مجموعه جز حس‌برانگیزی کارکرد دیگری ندارد. داستان «حاجی بابا» باز هم راوی متفاوتی نسبت به داستان‌های قبلی دارد. این بار یک کودک ماجراهای پیش از مرگ حاجی‌ بابایش را تعریف کند. مهم‌ترین مشکل این داستان عدم تناسب بین سن راوی و نوع روایت است. راوی طوری حرف می‌زند و توصیف می‌کند که شباهت زیادی به داستان‌های دیگر این مجموعه دارد و باورپذیری داستان را دچار مشکل می‌کند. حجم کم داستان هم مزید بر علت می‌شود تا داستان به همان کوتاهی‌ای که خوانده می‌شود به سرعت در بین دیگر داستان‌های مجموعه فراموش شود. در داستان «یک جفت پولک آبی» هم راوی دختری هم‌سن و سال راوی داستان «حاجی بابا» است و البته طوری که خود داستان می‌گوید شیرین‌عقل‌تر است به طوری که او را «فرزانه دیوانه» صدا می‌زنند اما تنها چیزی که در روایت این داستان دیده نمی‌شود همین سادگی بیش از حد یا دیوانگی راوی است. او با همان نگاه تیزبینانه‌ی دیگر راوی‌های این مجموعه توصیف می‌کند و ‌مثل آن‌ها احساسی رفتار می‌کند. 
«کسری دست‌نوشته» را می‌توان شروع داستان‌هایی با راوی زن یعنی همان راوی‌ای که از نویسنده انتظار می‌رود بنویسد دانست. نافرجام بودن عاشقی هم در این داستان وجود دارد اما پرداخت خوب شخصیت و تخلیه‌ی کامل ذهن راوی این داستان را جزو بهترین داستان‌های مجموعه قرار می‌دهد. رفت و برگشت بین ماجراهایی که راوی در حال حاضر با آن‌ها درگیر است و ماجراهایی که تمام شده‌اند و جز حسرت و افسوس چیزی برای او باقی نگذاشته‌اند در هم تنیده شده‌اند و این تنیدگی لایه‌هایی بیشتر از لایه‌های موجود در داستان‌های قبلی ساخته است.
«ارمله» از دیگر داستان‌های این مجموعه با راوی مرد است، پسر جوانی که عاشق زنی پرحاشیه می‌شود و پدرش به دلایلی با این ازدواج مخالفت می‌کند. کمتر کردن توصیفات در این داستان و بیشتر کردن بار معمایی و تعلیق جذاب آن به همراه پایان هیچکاکی از ویژگی‌های جذاب این داستان است که یک شگفتی بزرگ در انتهای خود دارد.  داستان «خورشید کوچک» از نظر حجم کم مانند داستان «حاجی بابا» و از نظر ماجرای کار مثل داستان «بی‌بی دل» یک عاشقانه‌ی نافرجام است. این دو داستان در همین لایه‌ی اول ماجرا که بارِ حسی کار است گیر کرده‌اند و پرداخت خوبی روی آن‌ها صورت نگرفته که خواننده را به طور جدی درگیر خودشان کنند. «مرگ مدام»، «هذیان»، «یک جفت پولک آبی» و «نگهبان» دیگر داستان‌های متوسط و معمولی این مجموعه هستند که بیشتر در همان لایه‌ی حس‌پردازی و ماجراهای تک‌بعدی گیر کرده‌اند.
در پایان هر داستان تاریخی نوشته شده که تاریخ به اتمام رسیدن آن داستان توسط نویسنده است. بیشتر داستان‌های قوی این مجموعه در سال‌های اخیر یعنی سال 91 به بعد نوشته شده‌اند و بیشتر داستان‌های متوسط تاریخی دورتر دارند و این نشان‌دهنده‌ی پیشرفت نویسنده در طول زمان است. مجموعه داستان «مردن به روایت مرداد» در واقع یک قدم سفت کردن، یک شروع و یک تلاش جدی برای وارد شدن به عرصه‌ی نویسندگی است. خبری از ماجراهای آخرالزمانی، داستان‌هایی درگیر اینترنت و تلفن‌های هوشمند و تکنولوژی و ... در این مجموعه نیست و ماجراها درست عین تصویر روی جلد کتاب به جز مواردی، بقیه در لوکیشن‌هایی ساده و حتی سنتی اتفاق می‌افتند. زبان، توصیف، تصویر، راوی‌های متفاوت با جنس و سن‌های مختلف، حس‌آمیزی و ایجاد همذات‌پنداری در مخاطب حرف اول را در این مجموعه می‌زنند. روال معمولی است که از مجموعه‌ی اول هر نویسنده انتظار زیادی نداشته باشیم چرا که بسیاری نویسنده‌های تراز اول کنونی در ادبیات داستانی ایران با مجموعه‌هایی ضعیف یا متوسط شروع کرده‌اند و اگر چند سال برای چاپ مجموعه داستان خود صبر می‌کردند حتماً می‌توانستند موفق‌تر عمل کنند. 
آذر ماه 94 داستان منلوپارک از مرجان صادقی در ماهنامه داستان همشهری به چاپ رسید که به وضوح قوی‌تر از تمام داستان‌های این مجموعه بود. داستان‌های دیگری از او در سایت‌ها و مجله‌های اینترنتی به چاپ رسید که در کنار راهیابی او به مراحل پایانی جشنواره‌هایی مثل جشنواره داستان تهران دلیلی بر پیشرفت خوب نویسنده است. این‌ها همه عواملی هستند که بتوان با اطمینان این مطلب را گفت که مرجان صادقی در مجموعه‌های بعدی خود نه تنها درگیر تمرین و تکرار نخواهد بود بلکه با فراغ بال و قدرت بیشتری کارش را ادامه می‌دهد.         پایان        *$شهروز براری صیقلانی؛--

■■■■■■■      

هم چنین برای خرید اینترنی این کتاب کافی است >>اینجا<< و یا روی عکس کلیک کنید و روی دکمه‌ی افزودن به سبد خرید که در تصویر می‌بینید کلیک کنید.

 


ا ثار کتاب از شهروز براری

تصویر شهروز براری صیقلانی

کتاب از شهروز براری صیقلانی چاپ شده است

فایل پی دی اف داستان فانفار کلیک نمایید []دریافت
حجم: 211 کیلوبایت
توضیحات: برای دریافت روی نماد کلیک نمایید
 


      لینک آموزش نویسندگی  کلیک نمایید