سور رئالیست چیست؟
فرا واقعگرایی یا سور رئالیسم (به انگلیسی: Surrealism) یکی از جنبشهای معروف هنری در قرن بیستم است. زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیستها بود گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را ریختند که در سال ۱۹۲۲ به طور رسمی سور رئالیسم نامیده شد. این جنبش در عمل با انتشار مجلهٔ انقلاب سور رئالیست توسط برتون آغاز شد.
در سور رئالیسم هدف هنرمند این است که یک واقعیت تازه و مطلق در بیاورد، به عبارت دیگر واقعیت و رویا را به هم بیامیزد و "واقعیتی برتر از واقعیت" بیافریند.
از مشهورترین هنرمندان سور رئالیست، "سالوادوردالی" (عکس بالایی) و "رنه ماگریت" (عکس پایینی) هستند.
سور رئالیستها میگویند بسیاری از تصورات و تخیلات و اندیشههای آدمی هستند که انسان بر اثر مقید بودن به قید اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و رسوم و عادات از بیان آنها خودداری میکند و این تصورات را به اعماق ضمیر پنهان خویش میراند.
این قبیل افکار و اندیشهها و آرزوها غالباً در خواب و رویا و در شوخیها و حرفهایی که از زبان انسان میپرد تجلی میکند و سور رئالیستم طرفدار بیان صادقانه و صریح این قبیل افکار و تصورات و اوهام و آرزوها است. سور رئالیستها فعالیت اصیل انسان را همان فعالیت رویا مانند ندای درونی دنیای ناخودآگاه میدانند.
از دیگر سور رئالیستهای معروف میتوان به "پل الوار" (عکس بالایی) و "گیوم آپولینر" (عکس پایینی) اشاره کرد.
تاریخچه
فرا واقعگرایی (سور رئالیسم) محصول تغییرات بعد از جنگ جهانی اول و فراموشی دادائیسم بود که از سال ۱۹۲۱ آغاز شد. ظهور سور رئالیسم زمانی بود که نظریههای فروید روانشناس اتریشی درباره ضمیر ناخودآگاه و رویا و واپسزدگی (سرکوب)، فرهیختگان اروپا را به خود مشغول کرده بود. آندره برتون و لویی آراگون (عکس پایینی) که هر دو پزشک امراض روانی بودند از تحقیقهای فروید الهام گرفتند و پایه مکتب جدید خود را بر فعالیت ضمیر ناخودٱگاه بنا نهادند.
وی معتقد بود ادبیات نباید به هیچچیز به جز تظاهرات و نمودهای اندیشهای که از تمام قیود منطقی و هنری یا اخلاقی رها شده باشد بپردازد و در اعلامیهای که انتشار داد نوشت:
"سور رئالیسم عبارت است از فعالیت خود به خودی روانی که به وسیله آن میتوان خواه شفاهاً و خواه کتبا یا به هر صورت و شکل دیگری فعالیت واقعی و حقیقی فکر را بیان و عرضه کرد."
نخستین کتاب سور رئالیستی با عنوان "میدانهای مغناطیسی" در سال ۱۹۲۱ به قلم آندره برتون و یکی از همکارانش منتشر شد.
سور رئالیسم در سینما و عکاسی
دوران شکلگیری سور رئالیسم تقریباً با اولین موفقیتهای سینمای صامت همزمان است. با گسترش سینما در قرن 20 میلادی بسیاری از سور رئالیستها، رسانهای آرمانی یافتند که میتوانستند با آن دنیاهای دیگر را کاوش کنند.
اعتقاد سور رئالیستها:
سینما را شیوهی بیان شورانگیزی میشمردند؛ وسیله انصراف خاطر یا "شگفتی آفرین" با نیروی تاثیرگذاری که میتوانند فرد را برای لحظاتی از زندگی شخصی خود جدا کنند.
از اینرو سور رئالیستها به صورت غیرعادی به سینما میرفتند: آنها وارد یک سالن سینما میشدند و بدون توجه به دنباله و پایان فیلم بیرون میآمدند و به سراغ سالن دیگر میرفتند، از فیلمی به فیلم دیگر، بی آن که کوچکترین توجهی به سناریو فیلم داشته باشند و تنها به تصویرهایی توجه داشتند که جدا از زمینهی رواییشان بهانه ای میشد برای رویا و ساختارهای خیالی. آنها در ساخت فیلم نیز از مونتاژ برای ایجاد فضای سوررئال استفاده میکردند. چرا که مونتاژ فیلم امکان میدهد که زمان و مکان را به کلی زیر رو کنند و واقعیت و خیال را در نمایشی محسوس در آمیزند. من ری، هانس ریشتر، فرانسیس پیکابیا هنرمندانی بودند که با رویکرد سور رئالیستی به تجربه گرایی در فیلم پرداختند. و رنه کلر و بونوئل نیز هر دو کارشان را با همکاری سور رئالیستها آغاز کردند.
لوئیس بونوئل و سالوادور دالی در 1928 با همکاری هم فیلم "سگ آندلسی" را ساختند که یک فیلم سور رئالیستی تمام عیار محسوب میشود. مثلاً در یکی از سکانسها: ابری از برابر ماه میگذرد و در پلان بعد تیغی چشمی را درمیآورد. یا در سکانسی دیگر از این فیلم مرد جوان دهان خود را از چهرهاش جدا میکند و کف دستش میگیرد. زن از این عمل ناراحت میشود و موهای زیر بغل خود را مینگرد؛ مویی وجود ندارد، سپس مبهوت میشود چون موها مانند ریش بر چهره مرد است. یا نمایی از فیلم که خرهای مرده بر روی پیانوها خودنمایی میکنند و دستی که از آن مورچه بیرون میآید!
از دیگر فیلمهای بونوئل، این سینماگر شاعر: عصر طلایی، فراموش شدگان، سرزمین بی نان، ملک الموت و ...
بطور کلی میتوان گفت: سور رئالیستها در فن سینماتوگرافی، مجموعهای از وسایل را پیدا میکنند که مخصوصاً میتواند بازگوی رویاها و اشتیاق و فعالیتهای ضمیر ناخودآگاه باشد. یک فیلم سور رئالیستی از طریق ذهن بر عواطف تاثیر میگذارد و فرد را از ضمیر آگاه به ضمیر ناخودآگاه میبرد. اگر جنبش سور رئالیسم به خودی خود عمر کوتاهی داشت، تاثیرش هنوز کاهش نیافته است. این جنبش به خودی خود یک چیز است و حساسیتی که آن را ایجاد کرد و هنوز ادامه دارد کاملاً چیز دیگری است. چیزی که امروز در دنیای عکاسی شاهد آن هستیم به تصویر کشیده شدن سور رئالیسم توسط دوربین عکاسی است. در هم آمیختگی واقعیت و توهم.
آنچه بیش از هر چیز روش سور رئالیستی را مشخص میکند نوعی آزادی مطلق در شکل و محتوا است که سور رئالیستها از آن با عنوان: نوشتار و بیان اتوماتیک یا خود کار نام میبرند و یا شاید تقلیدی آگاهانه از تابلوهای نقاشی دالی و دیگر نقاشان سور رئالیست. شاید به جرات بتوان گفت سور رئالیسم بیشتر حرکتی تجسمی است تا ادبی، نفی واقعیت از خلال دگرگون کردن تصویر و بهم ریختگی عناصر تجسمی. و شاید بتوان ادعا کرد که بزرگترین دستاورد سور رئالیسم گسترش دیدگاههای فرویدی در تصاویر بود و از این طریق راه بر گرایشهای نمادین، ذهنگرایانه و تفسیری از فرا واقعیت گشود.
اصول سور رئالیسم
سور رئالیسم با جایگزینی مفهوم واقعیت برتر به جای عصیان و نفی موجود در دادائیسم شکل گرفت.
«سور رئالیسم مشکل پر توقعی است که فقط عضویت دربست و پیروی کامل را میپذیرد»
این مسلک در حوزههای مختلف فلسفی رویکردهای زیر را اختیار کرده است:
- فلسفه علمی که همان رویکرد فروید به روانکاوی است.
- فلسفه اخلاقی که با هرگونه قرارداد مخالف است.
- فلسفه اجتماعی که میخواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.
شعر در سور رئالیسم جایگاه ویژهای دارد و پیروان این مکتب کوشیدهاند که جهان بینی خود را از طریق شعر انتقال دهند. درواقع شعر را، رکن اساسی زندگی میدانند زیرا عقیده دارند که شعر باید و میتواند مشکل زندگی را حل کند.
فلسفه اجتماعی سوررئالیسم، شعار سعادت بشری را دارد و میخواهد آدمی را از قید تمدن سودجوی کنونی نجات بخشد، در عین اینکه بازگشت به گذشته را هم نمیپذیرد. در اصل از مواد مرام نامهی این مکتب به خوبی میتوان دریافت که بیان گذاران این مکتب در اندیشهی رهایی از هر نوع اسارتاند و هدف آنها در وهلهی اوّل پاشیدن آبی بر آتش جنگ بوده است.
سلام
مطلب خوبی بود. معلومست روی مطلب کار کردی. تشکر