رودخانه هایی که شهر ها در امتداد انان پدید امده اند .
سلام
من یک ایرانی هستم. یک جوان تحصیل کرده . و دهه شصتی. قسمت بزرگی از سرگذشت و تقدیرم در محله ای رقم خورد که در امتداد رودخآنه ای به نام زرجوب واقع شده است. ( پاورقی زرجوب * ؛ اسم یکی از دو رودخانه ی شهر رشت که از سپیدرود انعشاب میگیرد و بعد از طی کردن ۱۲ کیلومتر از جنوب رشت وارد و از شمالش خارج میشود و مجدد به انعشاب دیگر سپیدرود یعنی گوهررود میپیوندد.)
دوران پنج سال تحصیلات امتدایی ام را در مدرسه دکتر حشمت سپری کردم که در جوار مسیر رودخانه قرار داشت و از طبقه ی دوم و از پنجره ی کلاس همواره بر منظره ی رودخانه ی زرجوب مشرف بودم . خاطرات بسیاری از ان دارم و بخش بزرگی از شخصیت و روزهای تلخ و شیرینم را با ماهیت ان شریکم. چه ان سالهای بعد از تحصیلات و پشت کنکور که در بازارچه ی چوبی و قدیمی زرجوب و در یکقدمی رودخانه گذشت و یا خاطرات مات و رنگو روی رفته ای که از پنج سالگی ام و دست در دستان پر مهر پدر مرحومم برای اولین بار از روی پل کوچک و زهوار در رفته ای میگذشتم که از وسط بازارچه به سمت مرقد خواهر امام از روی رودخانه زرجوب میگذشت.
اصل مطلب ....
حال با کمی تفکر و نظاره کردن به پرسشی بی پاسخ رسیدم . شاید پاسخش خیلی ساده باشه. ولی قضاوت با شما .
_ رشت
شهری که بین دو رودخانه ی گوهر رود و زرجوب شکل گرفته و سیصد سال است که بعنوان مرکز گیلان و یک شهر محسوب میشود . چندی هست که لقب 'کلانشهر' به این شهر تعلق گرفته . تا بودجه ای مختص کلانشهرها به ان اختصاص یابد.
در قدیم گیلان به دو قسمت شرق غرب تقسیم و یک سوی ان 'بیه پس ' و سمت دیگر 'بیه پیش' میگفتند . امروزه سمت شرق به لاهیجان رودسر کلاچای چابکسر میرسد. و سمت غرب نیز فومن صومعه سرا و شمال غرب گیلان نیز آستارا هشتپر توالش و فومنات .
اسم قدیم رشت پیش از این ها وارنا و بعدها دارالامان بوده . یعنی منطقه ای که بین مصب دو رودخانه قرار دارد .
رشت هزار و یک زاویه نهان و عیان دارد که میبایست در ان زندگی کرد و به ان دل داد و در کوچه پس کوچه هایش زندگی کرد تا از داستان هایش اگاه شد . در این مطلب قصد ان نیست که چنین داستان هایی نقل شود بلکه فقط طرح یک پرسش ساده را نیت بر نگارش این مطلب میدانم.
قدیم ها در رودخانه ی زرجوب قایق سواری میکردند .
اما این روزها این دو رودخانه حال خوشی ندارند . برخلاف زاینده رود که از بی آبی رنج میکشد زیرا ابش را سمت دیگری هول داده اند در اینجا از برکت باران ها و محیط و مختصات جغرافیایی جلگه ای رودخانه ها همیشه پر آب هستند .
پرسش اصلی :
اگر شهرهای اروپایی و حتی گاه اسیای شرقی از برکت عبور یک رودخانه چنان مناظر زیبا و شهرهای بی بدیلی بنا کرده اند که در عکس های بالا مشاهده کردید پس چرا ما با یک دنیا ادعا و پیشینه با شهری که بجای یک رودخانه دو رودخانه از ان میگذرد چنین کرده ایم ؟
پاسخ های احتمالی ؛ بی کفایتی مسئولان و فقر شدید فرهنگی شهروندان .....و....
فرهنگ از چه عواملی تاثیر میپذیرد و اصولا بواسطه ی چه چیزی بوجود می آید؟.....